هنگامی که یک داروی جدید مانند پروزاک یا یک داروی قدیمی مانند ماریجوانا دوباره کشف میشود کتابهای زیادی مدعی میشوند که نوشدارویی که مدتها به دنبال آن بودند سرانجام کشف شده است و این خبر از طریق شبکههای اجتماعی طنینانداز میشود، این کتابها با تقدیر از مزایای شگفتانگیز سلامتی که اکنون همه میتوانند به راحتی به آنها دسترسی پیدا کنند، نوشته میشوند. بیماری واقعی یا شرایط روحی شما هرچه باشد تنها با صرف چند دلار، توسط این داروی جدید درمان میشود. در طی حرفهی طولانی خود که اثرات داروها و مواد مغذی بر روی مغز را مطالعه میکنم، من شاهد بودهام که هیجان زودگذر پس از بررسی دقیق بهسرعت محو میشود. به همکارانم در آزمایشگاههای تحقیقاتی وابسته هستم همانطور که آنها به من وابستهاند، واقعیت را گزارش میدهند و شوق ناشی از ادعاهای دروغین را فرومیریزند. این فرایند اصلاح همیشه اتفاق میافتد. متأسفانه گاهی ممکن است مدتی طول بکشد.
ورزش یکی از این “داروهای” جدید کشف شده است. ادعاها دربارهی فواید ورزش بیشمار و گاهی اوقات عصبانیکننده است. برخی ادعاها درست هستند و با شواهد علمی موجود پشتیبانی میشوند درحالیکه برخی دیگر اینگونه نیستند. چندین دهه تحقیق عالی نشان داده است که سطح متوسط و منظم ورزش عملکرد قلب و ریه را بهبود میبخشد و ممکن است درد مفصل را تسکین دهد. ورزش منظم روزانه به بدن شما کمک میکند تا سطح قند خون را تنظیم کرده و التهاب را کاهش دهد، بسیاری از این مزایا نتیجه کاهش مقدار چربی خونی است که در بدن گردش میکند. بدن شما بهوضوح در بسیاری از موارد از ورزش منظم سود میبرد.
مغز شما در ورزش
مغز شما در ورزش
اما آیا مغز شما نیز سود میبرد؟ پاسخ بستگی به نحوه طرح سؤال دارد. تحقیقات زیادی در ادبیات علمی و مشهور، ترکیبی گیجکننده از اطلاعات غلط دربارهی مزایای بالقوهی ورزش را برای مغز ارائه میدهد. به نظر من دانش فعلی ما دربارهی فواید و خطرات ورزش با دانش ما دربارهی فواید و خطرات داروهایی که بر روی مغز تأثیر میگذارد برابری میکند. اطلاعات قابلاعتماد بسیار کمی برای اظهارنظر قطعی وجود دارد که در همه افراد تحت همه شرایط ممکن سلامتی و بیماری، اعمال شود.
یک داروی معروف، ماریجوانا را در نظر بگیرید. بستگی به سوگیری سیاسی، مذهبی، یا فرهنگی خاص شما، میتوانید شواهد و مدارکی را در ادبیات علمی پیدا کنید که بتواند یک مورد قوی را برای موافقت یا مخالفت استفاده از ماریجونا پشتیبانی کند. همه اینها به چگونگی طرح سؤال و چگونگی انجام تحقیق علمی بستگی دارد. وقتی این کتاب را تهیه کردم، دریافتم که ادبیات عامه حاوی ادعاهای زیادی دربارهی فواید ورزش بر روی مغز است که شواهد علمی موجود کاملاً از آنها پشتیبانی نمیکند. بارها و بارها در انتشارات علمی اصیل توسط نویسندگانی نقل شده است که آموزش لازم برای درک مقاله را ندارند و سپس یافتهها را بهاشتباه تفسیر میکنند تا در روایت پیشفرض خود در مورد فواید ورزش قرار گیرد. نیازی به گفتن نیست، ولی اظهارات غلط مشابهی در مورد فواید و خطرات ماریجوانای پزشکی وجود دارد.
برای درک تأثیرات ورزش بر مغز انسان، لازم است نحوه عملکرد مغز و ارتباط عضلات با مغز جهت تأثیرگذاری بر این عملکردها را درک کنید. اظهارات غلط در ادبیات عامهپسند همچنان ادامه دارد و بهندرت تصحیح میشود زیرا داستان واقعی کاملاً پیچیده است و هنوز چیزهای زیادی در مورد تأثیر ورزش بر عملکرد مغز قابلکشف است. هرگاه در دانش فعلی ما شکافی وجود داشته باشد، اسطورهها (باروهای غلط) برای پر کردن فضاهای خالی هجوم میآورند تا جایی که با کشفیات جدید و درک دقیقتر از بین میروند. به همین دلایل، حذف برخی باورهای غلط در مورد ورزش بسیار دشوارتر از بقیه حیطهها است.
یک چیز مسلم است: ورزش منظم برای بدن مفید است. آیا ورزش منظم بر عملکرد مغز تأثیر مثبت دارد؟ آیا ورزش باعث میشود ما سریعتر فکر کنیم؟ آیا دویدن در ماراتن باعث هوشمند شدن ما میشود؟ هدف من در فصلهای بعدی ارائه یک دیدگاه واقعبینانه در مورد اینکه مغز شما انتظار رسیدن به چه فوایدی به خاطر ورزش کردن را دارد. هنگام مصرف هر دارویی، انتظاراتی در مورد فوایدی که باید از آن دارو به دست بیاورید، دارید و همچنین تشخیص میدهد که آن دارو عوارضی نیز دارد؛ به این موارد عوارض جانبی گفته میشود. بهعنوانمثال، آسپرین درد اسکلتی و عضلانی را تسکین میدهد اما همچنین مخاط معده و روده را تحریک میکند و باعث افزایش خونریزی روده میشود. علاوه براین، مصرف بیشتر یک دارو اغلب فواید بیشتری دارد اما منجر به عوارض جانبی شدیدتری نیز میشود. ما خطرات را میپذیریم تا مزایایی کسب کنیم. همانطور که در فصلهای بعدی خواهید آموخت، همان اصل کلی برای ورزش صدق میکند؛ کمی ورزش خوب است، اما مقدار زیاد میتواند مضر باشد، بهویژه برای مغز. در فصلهای زیر بحث میشود که چرا چنین است.
برای اینکه ورزش روی مغز تأثیر بگذارد، عضلات درگیر باید بهنوعی با آن ارتباط برقرار کنند. مدتها پیش، تصور میشد که عضلات فعال از طریق تکانههای الکتریکی اعصاب حسی که در عضلات هستند با مغز ارتباط برقرار میکنند. این روش ارتباطی با مغز اکنون بسیار بعید تلقی میشود. وقتیکه نخاع قطع میشود، از جریان الکتریکی اعصاب آوران و وابران به داخل و خارج مغز جلوگیری میشود، انقباض عضلات فلج شده توسط تحریک الکتریکی مستقیم، همان تغییرات فیزیولوژیکی مفید در مغز را ایجاد میکند که در عضلات فعال افراد عادی مشاهده میشود؛ بنابراین، درک فعلی این است که انقباض فعال عضلات اسکلتی با مغز و همچنین بسیاری از اندامهای دیگر با انتشار پیامرسانهای شیمیایی در خون ارتباط برقرار میکنند. در طی چند سال گذشته، پیامرسانهای شیمیایی زیاد مشتق شده از عضله کشفشده است—درحقیقت تعداد زیادی پیامرسان که عضلات شما ممکن است با دقت بیشتری بهعنوان یکی از غدد درونریز شما، مشابه غده فوق کلیه یا غده تیروئید، عمل کنند.
اقدامات این پیامرسانهای شیمیایی بر روی مغز شما و اینکه آیا این اقدامات مستقیم یا غیرمستقیم هستند، مفید یا غیرمفید هستند، در این کتاب مورد توجه قرار میگیرد. در ابتدا، انتظار داشتم که داستان روشن و ادبیات منتشرشده با باورهای عامه مردم سازگار باشد و تأثیر مفید قابلتوجهی از ورزش بر عملکرد مغز را نشان دهد. ولی من اشتباه کردم. اکتشافات من، مرا به این درک رسانید که حق با فردریش ویلهم نیچه بود وقتی بیان کرد که ̎ شیطان در جزئیات است̎ این عبارت آشنا هشدار میدهد که در نگاه اول ممکن است چیزی ساده به نظر برسد و بهراحتی قابلدرک باشد اما با بررسی دقیق جزئیات یک مسئله به مسئلهسازترین جنبه آن تبدیل میشود. وقتی جدیدترین یافتههای علمی را بررسی کردم، دریافتم که حقیقت بسیار ظریفتر و جالبتر از آنچه در ابتدا انتظار داشتم است. امیدوارم که مثل من از این سفر اکتشافی لذت ببرید.
آنچه در کتاب مغز شما در ورزش می خوانید :
فصل 1. هزینه ی بالای ورزش
فصل 2. مغز شما در ورزش
فصل 3. چرا ورزش کنیم؟
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.